سلام عزیزان اینم از سری دوم جک واس او اس های عاشقانه(سری دوم)
نظر یادتون نره نظر یادتون نره نظر یادتون نره
بر سنگ مزارم بنویسید: آشفته دلی خفته در این خلوت خاموش که او زاده ی غم بود و ز غم های جهان گشته فراموش
عمیق ترین درد زندگی ، مردن نیست. بلکه نداشتن کسی است که الفبای دوست داشتن را برایت تکرار کند و تو از او رسم محبت بیا موزی.
دریا باش که اگر کسی سنگی به سویت پرتاب کرد سنگ غرق شود نه آنکه تو متلاطم شوی...
روزگاریست همه عرض بدن میخواهند همه از دوست فقط چشم و دهن می خواهند دیو هستند ولی مثل پری می پوشند گرگ هایی که لباس پدری می پوشند آنچه دیدند به مقیاس نظر می سنجند عشق ها را همه با دور کمر می سنجند خوب طبیعیست که یکروزه به پایان برسد عشق هایی که سر پیچ خیابان برسد
لپتو بیار جلو 1 2 3 4 5 تا 100 هم بشماری از بوس خبری نیست
هنوز در پی جراح زبردستی می گردم که سرنوشت مرا با تو پیوند بزند
سر کلاس ادبیات معلم گفت : فعل رفتن رو صرف کن : رفتم ... رفتی ... رفت... ساکت می شوم، می خندم، ولی خنده ام تلخ می شود. استاد داد می زند : خوب بعد؟ ادامه بده . و من می گویم : رفت ...رفت ...رفت. رفت و دلم شکست...غم رو دلم نشست...رفت شادیم بمرد...شور از دلم ببرد . رفت...رفت...رفت و من می خندم و می گویم : خنده تلخ من از گریه غم انگیزتر است...کارم از گریه گذشته است به آن می خندم .
اگر روزی عاشق تو باشم عشقم را به ثابت می کنم و هیچ وقت تنهایت نمی گذارم
ای دوست نزن زخم زبان جای نصیحت ........بگذار ببارد به سرم سنگ مصیبت
ای دوست بیا غم فردا نخوریم این یکدم عمررا غنیمت شمریم فردا که از این دنیا درگذریم با هفت هزار ساله گان دربه دریم
خدایا قلب من غمگینه امشب دلم چون لاله خونینه امشب نمی دونم چرا دست زمونه گل عمر منو می چینه امشب دلم گنجینه غم های بسیار وجودم خسته از تکرار و تکرار دل من دیگه از جبر زمونه شده از زندگی بیزارو بیزار
میدونی وقتی خدا داشت بدرقه ات می کرد بهت چی گفت ؟جایی که میری مردمی داره که می شکننت نکنه غصه بخوری من همه جا باهاتم . تو تنها نیستی . توکوله بارت عشق میزارم که بگذری، قلب میزارم که جا بدی، اشک میدم که همراهیت کنه، ومرگ که بدونی برمیگردی پیشم
عشق ان نیست که پیدا باشد عشق ان است که در دل هویدا باشد
اشکارا نهان کنم تا چند دوست میدارمت به بانگ بلند
دوستت دارم فقط به خاطر دوست دوست ندارم که بگویم دوستت دارم دوست دارم که خود احساس کنی که دوستت دارم
ای عشق واقعی چگونه ستایشت کنم در حالیکه قلبت از محبت بی نیاز است چگونه ببوسمت وفتی عشقت در وجودم جاری می شود بگذار نامت را تکرار کنم نامت زیباست دلنشین است چه داشته ای که اینگونه مرا طلسم کرده ای من اینگونه نبودم تو عشق را با من آشنا کردی تو هوای دلم را با طراوت کردی زمانیکه با تو هستم به آسمان به بیکران پرواز می کنم پس بدان دوستت دارم گرچه پایان راه را نمی دانم تقدیم به گلم مجید
زندگی هیچ وقت اونجور که فکر میکنی نیست زندگی هیچ وقت باب میل تو پیش نمیره ... ولی همیشه هم توش شادیه هم غم ...تنهایی سردش میکنه باز عشق سرماشو میگیره.. این تویی که مهم ترین نقشو تو زندگی ایفا میکنی تویی که میتونی همیشه گرمش نگه داری و یا اون و از سرما به یخ بشونی....مهم ترین چیز اینه که یاد داشته باشی گذشت کنی ...فراموش کنی ..دوست داشته باشی...عشق بورزی...و تو اغوشت بگیری و طعم شیرینشو خودت بچشی وقتی دلت گرفته یاد بگیری اشک بریزی اونم رو شونه های مهربون نازنینت ... وقتی سردت شد تو غربت تنهایی بپری تو بغلشوخودت و مچاله کنی واونم با دستاش نوازشت کنه ... میبینی شنیدن این حرفها هم ادم و گرم میکنه چی برسه... اما... اما دوری... اما بی او بودن... اما تنهایی روزهارو شب کردن... اما بی او به خواب رفتن.... سخت نیست بلکه طاقت فرساست توی تنهایی دل به غصه دادن مثل پروانه سوختن... بی او اشک ریختن ... و بی همدم خوابیدن.. میبینی چقدر سردت شد منم دارم میلرزم... امید با تو بودنه که نمیزاره سرما غلبه کنه به وجود عشقت روزگار کثیف ...ازت متنفرم...بدم میاد اسمتو رو لب بیارم.. خدایا تنهام نزار بی تو هیچم....
همه ما وارثیم وارث عذاب عشق سهم اون کس بیشتره که میشه خراب عشق
دوستی انتخاب کن که دلش آنقدر بزرگ باشه که برای جا شدنت تو دلش نخواهی خودت رو کوچک کنی .
اگه عشقم حقیره اگه جسم کویره اگه خالیه دستام اگه همیشه تنهام برای تو عاشقترین عاشق دنیام
تا با غم عشق تو مرا کار افتاد بیچاره دلم در غم بسیار افتاد بسیار فتاده بود دلم در غم عشق اما نه چنین بار که اینبار افتاد
فریاد برامدیم که گردون لیلا تو ندادهای به مجنون . فریاد برامد آنکه خاموش کم داد اگر نگیرد افزون . خاموش شدیم و رفتیم رفتیم و در میکده بستیم .با خود به سخن چنین نشستیم ما باده نخورده ایم و مستیم. مسجد سر راه از آن گذشتیم بر روی درش چنین نوشتیم در میکده هم خدای بینی با مرد خدا اگرنشینی
عشق یعنی خون دل یعنی جفا عشق یعنی درد و دل یعنی صفا عشق یعنی یک شهاب و یک سراب عشق یعنی یک سلام و یک جواب عشق یعنی یک نگاه و یک نیاز عشق یعنی عالمی راز و نیاز
وقتی دلتنگ شدی به یاد بیار کسی رو که خیلی دوست داره. .وقتی ناامید شدی به یاد بیار کسی رو که تنها امیدش تویی. وقتی پر از سکوت شدی به یاد بیار کسی رو که به صدات محتاجه. وقتی دلت خواست از غصه بشکنه به یاد بیار کسی رو که توی دلت یه کلبه ساخته. وقتی چشمات تهی از تصویرم شد به یاد بیار کسی رو که حتی توی عکسش بهت لبخند میزنه. وقتی به انگشتات نگاه کردی به یاد بیار کسی رو که دستای ظریفش لای انگشتات گم میشد. وقتی شونه هات خسته شد به یاد بیار کسی رو که هق هق گریش اونها رو می لرزوند
اگه یه روز بغض گلوت رو فشرد بهت قول نمیدم که می خندومت ولی می تونم باهات گریه کنم اگه یه روز نخواستی به حرفهام گوش بدی خبرم کن........قول می دم که خیلی ساکت باشم اگه یه روز خواستی در بری بازم خبرم کن......قول نمی دم که ازت بخوام وایسی اما میتونم باهات بدوم اما............... ......اگه یه روز سراغم رو گرفتیو خبری نشد..........سریع به دیدنم بیا حتمآ بهت احتیاج دارم
من از نهایت شب حرف می زنم من از نهایت تاریکی و از نهایت شب حرف می زنم اگر به خانه ی من آمدی برای من ای مهربان چراغ بیار و یک دریچه که از آن به ازدحام کوچه ی خوشبخت بنگرم
پلکهای مرطوب مرا باور کن ، این باران نیست که میبارد ، صدای خسته ی من است که از چشمانم بیرون میریزند
پروردگارابه من بیاموز دوست بدارم کسانی راکه دوستم ندارند ..عشق بورزم به کسانی که عاشقم نیستند...بگریم برای کسانی که هرگز غمم را نخوردند...به من بیاموز لبخند بزنم به کسانی که هرگز تبسمی به صورتم ننواختند... محبت کنم به کسانی که محبتی درحقم نکردند...........
هرگز برای عاشق شدن، به دنبال باران و بهار و بابونه نباش. گاهی در انتهای خارهای یک کاکتوس به غنچه ای می رسی که ماه را بر لبانت می نشاند
درود بر تمام عاشقانی که راه عشق را پیمودند و عشق را در سینه حبس کردند و حرمت آنرا نگه داشتند... درود بر تمام عاشقانی که عشق را فهمیدند و از عشق به زیباییها رسیدند
خون که قرمزه رنگ عشقه / اما اشک که بیرنگه درد عشقه
سوختم باران بزن شاید تو خاموشم کنی / شاید امشب سوزش این زخم ها را کم کنی
آه باران من سراپای وجودم آتش است / پس بزن باران بزن شاید تو خاموشم کنی
چه غریبانه میگریست آن شب بی تو تکه ابری که سکوت وجودم رو فهمید و
چه غریبانه خندیدم آن روز که بی تو مرگم را فهمید
دلم را هیچکس باور نداشت / هیچکس کاری به کار من نداشت
بنویسید بعد مرگم روی سنگ / با خطوطی نرم و زیبا و قشنگ
او که خوابیده است در این گور / بودنش را هیچکس باور نکرد
در ماشین به پیرمردی برخوردم که دسته گل زیبایی را در دست داشت و خوشحال به نظر می رسید در دل به او حسودی کردم که نگاری را می جوید از نگاهم فهمید دسته گل را به من داد و گفت این گلها به کار تو بیشتر می اید مطمئن هستم که همسرم هم بیشتر خوشحال می شه از ماشین پیاده شد و به سوی گورستان بر سر مزار همسرش رفت.
روزی از عشق خودم را حلق آویز می کنم و آخرین آرزوی من این است در روی طناب اسم تو را حک کنم تا حداقل در مرگم فکر کنم همیشه در کنارت خواهم بود
در همه عالم گشتم و عاشق نشدم
تو چه بودی که تو را دیدم و دیوانه شدم
گفتمش بی تو چه میباید کرد ؟ عکس رخساره ی ماهش را داد .. گفتمش همدم شبهایم کو ؟ تاری اززلف سیاهش راداد .. وقت رفتن همه رومیبوسید به من ازدور نگاهش راداد .. یادگاری به همه داد و به من... انتظار سرراهش را داد ..!!
عشق شاید زود تو را عاشق و دلتنگ کند اما هرگز تو را سیر نمی کند.
به غم کسی اسیرم که ز من خبر ندارد
عجب از محبت من که در او اثر ندارد
غلط است هر که گوید دل به دل راه دارد
دل من ز غصه خون شد دل تو خبر ندارد
مراقب گرمای دلت باش تا کاری که زمستان با زمین کرد زندگی با دلت نکند.
گلهای یاس تو باغچه غروبا بونه میگیرن همشون یه عهدی بستن سر خاک تو بمیرن
با چنان عشقی زندگی کن که حتی اگر بنا به تصادف در جهنم افتادی خود شیطان تو را به بهشت بازگرداند
عاشقی را شرط اول ناله وفریاد نیست
تا کسی از جان شیرین نگذرد فرهاد نیست
عاشقی مقدورهر عیاش نیست
غم کشیدن صنعت نقاش نیست
کاش می شد عشق را ابراز کرد یا که عشق را با سحر اغاز کرد لحظه به لحظه دم به دم ساعت به ساعت خواهمت گر خوشم یا نا خوشم در هر دو حالت خواهمت
اگه تو کوچه پس کوچ های دلم گم شدی.دنباله کسی نگرد که آدرس بهت بده چون غیر از تو کسیی اونجا نیست
ای نگاهت نخی از مخمل وابریشم.....چندوقتی است که به تو میاندیشم
به تو اری به همان منظر دور......به همانسبز صمیمی به همان باغ بلور
میدانی چه می شود وقتی تمام احساساتت و عشقت را جمع کنی و همه را به یک نفر هدیه کنی ..! مایه نشاطش باشی و تمام تلاشت شاد نگهداشتن او باشد . اما او بی اعتنا باشد و بی تفاوت . اینچنین است که لحظه های خاموشی جان می گیرد
زندگی دفتری از خاطرهاست ... یک نفر در دل شب ، یک نفر در دل خاک ... یک نفر همدم خوشبختی هاست ، یک نفر همسفر سختی هاست ،چشم تا باز کنیم عمرمان می گذرد... ما همه همسفریم
می دونستی اشک گاهی از لبخند با ارزش تره؟ چون لبخند رو به هر کسی می تونی هدیه کنی اما اشک رو فقط برای کسی می ریزی که نمی خوای از دستش بدی
زندگی شهد گل است
میخوردش زنبور زمان
آنچه می ماند از آن
عسل خاطره هاست...
آدمک آخر دنیاست بخند
آدمک مرگ همینجاست بخند
دست خطی که تو را عاشق کرد
شوخی کاغذی ماست بخند
آدمک خل نشوی گریه کنی
آن خدایی که بزرگش خواندی
بخدا مثل تو تنهاست بخند...
نشنو از نی نی حصیری بینواست
بشنو از دل دل حریم کبریاست
نی بسوزد خاک و خاکستر شود
دل بسوزد خانه ی دلبر شود...
سه چیز در زندگی هیچگاه باز نمی گردند: زمان، کلمات و موقعیت ها. سه چیز در زندگی هیچگاه نباید از دست بروند: آرامش، امید و صداقت. سه چیز در زندگی هیچگاه قطعی نیستند: رؤیا ها، موفقیت و شانس. سه چیز در زندگی از با ارزش ترین ها هستند: عشق، اعتماد به نفس و دوستان واقعی
ماهی قرمزه کوچکی هستم در دل شیشه ای تو ........ مواظب باش دلت نشکنه که من میمیرم
زنها هرگز نمیگویند ترا دوست دارم ولی وقتی از تو پرسیدند مرا دوست داری بدان که درون آنها جای گرفته ای
مطمئن باش برو ضربه ات کاری بود دل من سخت شکست و چه زشت به من و سادگی ام خندیدی به من و عشقی پاک که پر از یاد تو بود و به یک قلب لطیف که خیالم می گفت: تا ابد مال تو بود تو برو برو تا راحت تر تکه های دل خود را سر هم بند زنم چه زیبا! گفتم دوستت دارم؛ چه صادقانه پذیرفتی چه فریبنده آغوشم برایت باز شد چه ابلهانه! با تو خوش بودم چه کودکانه ! همه چیزم شدی چه زود به خاطر یک کلمه مرا ترک کردی چه ناجوانمردانه! نیازمندت شدم چه حقیرانه! واژگون شدم
یه مرداب برای بدست اوردن یه نیلوفر سالها میخوابه تا ارامش نیلوفر بهم نخوره پس اگه کسی رودوست داری برای داشتنش حتی شده سالها صبر کن
سفیر آمریکا میخواسته حال بنده خدا رو بگیره. میبرتش آمریکا و بهش میگه: زمین رو بکن. بعد از ده متر کندن میرسن به یه سیم قدیمی، آمریکائیه میگه: این یعنی ما صد سال پیش تلفن داشتیم! بنده خدا خیلی بهش بر میخوره، یارو و میبره شهرشون و یه بیل بهش میده و میگه: زمین رو بکن، آمریکائیه 25 متر زمین رو میکنه ولی به هیچی نمیرسه! خسته و عرق ریزان به بنده خدا میگه: این یعنی چی؟ بنده خدا میگه: این یعنی ما صد سال پیش موبایل داشتیم!
توی آسمون عشقم غیر تو پرندهای نیست روی خاموشی لبهام جز تو اسم دیگهای نیست توی قلب من عزیزم هیچ کسی جایی نداره دل عاشقم به جز تو هیچ کسی رو دوست نداره
خواستم برای از دست دادنت اشک بریزم ولی دیدم همه ی اشکامو برای بدست آوردنت ریختم
هرگاه دفتر محبت را ورق زدی و هرگاه زیر پایت خش خش برگها را احساس کردی هرگاه در میان ستارگان آسمان تک ستاره ای خاموش دیدی برای یکبار در گوشه ای از ذهن خود نه به زبان بلکه از ته قلب خود بگو: یادت بخیر